بعد از پارک و آب بازی یک اتفاق جالب افتاد.... بزن بریم ادامه داستان... بعد از آب بازی توی پارک لباسش خیس شد. تو ماشین در آوردم و یزدان هم از خدا خواسته. افتاد رو دنده ی لج و هیچ لباسی راضی نمی شد که تنش کنه. چند جا هم که رفتیم چون لختی بود ، پیاده نکردیمش ولی در داروخونه با گریه مجبور شدیم پیاده کنیم. و این شد که ... ...